زمان حال کامل یا Present Perfect در انگلیسی برای بیان اتفاقهایی به کار میرود که در گذشته اتفاق افتاده ولی آن اتفاق یا تاثیرش تا زمان حال ادامه پیدا کرده است. نزدیکترین معادل برای این زمان در زبان فارسی “ماضی نقلی” است. اما این زمان کاربردهای دیگری هم دارد که در این درس با آنها آشنا میشویم. قبل از اینکه به کاربردها بپردازیم باید ساختار این زمان را در نظر بگیریم:
زمان حال کامل با شکل حال فعل have به علاوه شکل سوم افعال درست میشود. با اضافه کردن ed به انتهای اکثر افعال میتوان شکل سوم (past participle) ساخت.
ساختار حال کامل
زمان حال کامل با شکل حال فعل have به علاوه شکل سوم افعال درست میشود. با اضافه کردن ed به انتهای اکثر افعال میتوان شکل سوم (past participle) ساخت.
استثناهای شکل سوم افعال
1. اگر انتهای فعل e داشت تنها کافی است برای ساختن شکل سوم به آن d اضافه کنیم.
love - loved
2. اگر حرف یکی مانده به آخر صدادار و استرسدار باشد، حرف بیصدای آخر فعل دوبار تکرار میشود.
admit - admitted
3. در انگلیسی بریتانیایی اگر آخر فعلی L باشد دوبار تکرار میشود، اما در انگلیسی آمریکایی L یکبار میآید.
travel - travelled (انگلیسی بریتانیایی)
travel - traveled (انگلیسی آمریکایی)
4. اگر آخر یک فعل ie باشد تبدیل به y میشود.
hurry - hurried
4. برای صحبت کردن درباره برنامهای که در آینده قطعا به وقوع خواهد پیوست. به مثالهای زیر توجه کنید:
سوالی کردن
برای سوالی کردن زمان حال ساده کامل تنها کافی است جای فاعل و فعل کمکی (have/has) را با هم عوض کنیم.
اگر بخواهیم با واژههای wh پرسشی کنیم، باید ابتدا جمله خبری را به سوالی تبدیل کنیم، بعد قسمتی از جمله را که میخواهیم دربارهاش سوال کنیم حذف میکنیم و واژه پرسشی مورد نظر را در ابتدای جمله قرار میدهیم.
Have I played?
Has he played?
منفی کردن
جملاتی با این زمان تنها با قراردادن not بعد از فعل کمکی (have/has) و قبل از فعل اصلی انجام میگیرد.
I have not played
he has not played
شکل کوتاه و بلند
در زبان انگلیسی محاورهای و در گفتوگوهای صمیمانه ضمایر با فعل be تلفیق میشوند تا روانتر و سریعتر بیان شوند. به این عمل خلاصه کردن یا contraction میگویند.
شکل کوتاه
ve’…
ve not/… haven’t’…
s’…
s not/… hasn’t’…
شکل بلند
have
have not
has
has not
کاربردهای حال کامل
1. برای صحبت کردن درباره اتفاقی که در گذشته شروع شده و تا زمان حال ادامه یافته است. به مثالهای زیر توجه کنید:
They’ve been married for nearly fifty years.
آنها نزدیک به پنجاه سال است که ازدواج کردهاند.
2. برای صحبت کردن درباره چیزی که قبل و بعد از زمان خاصی در حال انجام شدن است. به مثالهای زیر توجه کنید:
At eight o’clock we are usually having breakfast.
در ساعت 8 ما معمولا صبحانه میخوریم.
2. برای صحبت کردن درباره کاری که در گذشته چندین بار انجام میشده و تا زمان حال ادامه پیدا کرده است. به مثالهای زیر توجه کنید:
I’ve played the guitar ever since I was a teenager.
من از وقتی نوجوان بودم گیتار زدهام
3. برای صحبت کردن درباره تجربههایمان تا زمان حاضر. برای این کاربرد معمولا از قیدهای ever و never استفاده میکنیم. به مثالهای زیر توجه کنید:
My last birthday was the worst day I have ever had.
تولد قبلی من بدترین روزی بود که تا به حال داشتم.
4. برای صحبت کردن درباره اتفاقی که در گذشته افتاده اما تاثیرش بر زمان حال باقی مانده است. به مثالهای زیر توجه کنید:
I can’t get in the house. I’ve lost my keys.
من نمیتوانم وارد خانه شوم. کلیدهایم را گم کردهام